از نیمه های شب بینیت گرفت گل پسرم و گلوت خشک شده بود و هی سرفه میکردی امروز من و بابا تو رو
بردیم پیش دکتر دو تا قطره بهت داد از بعد از ظهرم یکم تب کردی و ناله میکنی نمی تونی راحت نفس بکشی
حرص میخوری مامان فدات شه دوباره شدی اون پسره وابسته که حتما باید تو بغلم بخوابی می زارمت تو
گهوارت گریه میکنی با اینکه این قطره خواب آوره و گیجت کرده بازم نبود منو احساس میکنی مامان بمیره درد
کشیدن تو ناز دردونه رو نبینه
لپ مثل ماهتم یه پشه بدجنس گزیده
آخه مامان چکار کنه که واسه نی نیش میمیره
زود زود خوب شو که مامان بدجوری دلش گرفته
خدایا یه نی نی 3 ماهه رو چه به مریضی آخه