سپهر جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن دارد
پســــــــــرم .....لبخند تو تمام تعادل شهر را به هم میریزد....تو بخند من شهر را دوباره میسازم
درخت سواری چه حالی میده
این چه ژستیه گرفتی مموشکم !!!!؟
خوش بحالت چقدر سیب داری ....
اول اسفند یک تولد کوچولو واسه شما گرفتیم اینم چند تا از عکساش
این از کیک نازم
اینم من و دوستای گلم که مهمونیم اومدن
اینجام که رستوران ارکیده است که من و مهمونا رفتیم واسه شام
عزیز دلم ببخشید که تولدت به خاطر بد قولی چند تا از مهمونا عقب افتاد و شما کلافه و خسته شدی کاش به جای تولد واسه تو طلا کوچولوی مامان میرفتی آتلیه عکس میگرفتیم
تو این یک ماهی که گذشت خیلی اتفاقات خوب واسه من و شما افتاد که از همه هیجان انگیز تر چهار دست و
پا رفتن شما بود که حسابی سر من و شلوغ کرده و حسابی باید مراقبت باشم آخه خطرناک شدی
این یک ماهه وقت نشد که وبلاگتو آپ کنم ولی کل عکسای این ماهتو جمع کردم که با هم بزارمشون
اول از همه تلویزیون تماشا کردنت قبل از اینکه چهار دست و پا بری
و اینم یه نوع دیگه که هم با پاپا های خوشگلت بازی میکنی و هم کارتون میبینی ( همین جا بگم که من فدای اون پاپاهای نازت بشم )
حالا کارتون دیدنت در زمان حال
مامانی دستگیره های کشوت خیلی واست جذاب بود و همیشه میگرفتیشونو کشو رو باز میکردی که بابایی زحمت کشید همه اشو باز کرد که شما به خودت صدمه نزنی دلبرکم
این عکسم به خاطر بابایی گذاشتم چون این لباستو دوس داره همش با این لباس ازت عکس میگیره
اینم عروسک مورد علاقه ی شما که ددی جون قبل از متولد شدنت واسه من خریده بود ولی شما تصاحبش کردی
تو این ماهه بازی کردن تو وانتو یاد گرفتی و حسابی دست و پا میزنی تو آب
مامان عاشق این مدلی نشستنته فدات شمممممممم ( این از ابتکارات این ماهته )
(هر وقت واسه حتی چند ثانیه هم که میخواستمتنهات بزارم خودم یه دیوار بزرگ درست کرده بودم و میزاشتمت توش ولی یه دفعه که تنهات گذاشتم خواستی بیای بیرون که من نمیدونم چه طور از اون دیوار رد شدی با بینی نازت نقش زمین شدی اون زخم رو بینی تم واسه اون اتفاقه که حسابی وحشت زده شده بودی و منم داشتم سکته میکردم )
اینجام که با کلی تلاش خودتو به عشقت یعنی کنترل رسوندی
چیه فکر کردی من بازم کنترلو رو مبل میزارم گلم؟؟؟؟
عاشق اینی که رو سرامیک بری چون لیزه و سرسر بازی میکنی
چهارشنبه ام که تولد کوثر جون بود و حسابی خوش گذروندی و منم کشف کردم که شما هی دستاتو بالا پایین میکنی یعنی داری میرقصی چون اونجا هر وقت آهنگ میزاشتم تو این کارو با هیجان انجام میدادی
اینم چند تا عکس از او شب ( خودمونیم خیلی خوشتیپی مامان جون)
دیروز رفتیم ددری
اینم چند تا عکس از عشق من سپهری مامانی که من فداش میشم روزی هزار بار
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
من اون لبای نازتو بخورم اینجوری میکنیش
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
من فدای نگاهه مهربون و نافذت بشم عزیز دلم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
اینم عکس تو و بابایی که هر دوتون نفس من هستید
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هر روز که میگذره شیطنتات بیشتر میشه و البته خطرناک تر میشی طوری که من همیشه شش دانگ حواسم به تو جیگر نازمه اولا که چهار دستو پا میشی یا عقب عقب میری یا تعادلتو از دست میدی و میوفتی رو زمین علاقه شدیدی به دستبرد به وسایل من داری و عاشق فشار دادن دکمه های کیبرد و چقدر هم ذوق میکنی به خاطر این کار
چهارشنبه رفتیم واسه تست دوم شنوایی که خدا رو شکر همه چی خوب بود ولی ما اونجا بود که فهمیدیم که شما چقدر به نی نی کوچولو ها علاقه داری تا یک نی نی میبینی حسابی ذوق میکنی و میخوای بری سمتش
تو ماشینم که تو بغلم از سر و کول من بالا میری صندلی ماشینتم به خاطر کمربندش دوس نداری ولی عزیزم مجبوری ازش استفاده کنی و من و بابا تا جایی که بتونیم رو این مساله پافشاری میکنیم
اینم عکسی که شما کلی عصبانی تو صندلیت خوابیدی
اینم از تلویزیون دیدنت که دوست داری برعکس نگاه کنی و اینکه عاشق کارتون انیشتین کوچولو هستی و بیشتر از همه بره کوچولو رو دوس داری کلی از دیدنش ذوق میکنی
و آخر از همه شیشه اتو به جای مکیدن گاز میگیری و هر بار باید یه نگاهی بهش بیاندازی و بعد بخوریش
وقتی میگم بیا دستاتو باز میکنی که بیای بغلم
رفتیم تو حیاط یکم شما هوا خوری کنی و به به تو بخوری و شما هم طبق معمول کل دور دهن خوشگلت به بهی میشه
واسه قاشق بعدی دهن نازتو باز میکنی یعنی بازم میخوام
اگه بهت ندم خودت دست بکار میشی که قاشقو از دست من بگیری
وقتی هم که سیر میشی یه جای دیگه رو نگاه میکنیو دهن خوشگلتو محکم میبندی
حالا که سیر شدی نوبت بازی کردن با دستای نازت میرسه که انگشتاتو نگاه میکنی و به حالتای مختلف دستاتو بهم گره میزنی
جدیدا هم که لبای منو با مشت محکم میگیری و میکشی که منو به خودت بچسبونی
مامان فدای اون دست دستیای نازت بشه ♥
مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی