امروز چند بار تو گهوارت خوابوندمت ولی تا از اتاق خارج میشدم گریه میکردی نمی دونستم چی میخوای بعد
چند بار بهونه گرفتی تصمیم گرفتم شیر بهت بدم که شاید بخوابی بغلت کردم یکم قربون صدقت رفتمو
گذاشتمت روی تخت یه نگاهی بهم کردی لبخند زدی و خوابیدی فکر کنم واسه خوابت نیاز به آغوش من داشتی
گلم
دوست دارم اندازه یه دنیا